درست بعد از
یک واقعهی
بد، یا یک
نتیجهی
افتضاح، یا در
حین یک زندگی
کسالتآور که هر
لحظهاش روح و
جسمت را
فرسودهتر میکند؛
و درست قبل
از کولیبازی
و ایراد گرفتن
از زمین و
زمان و سازندهاش،
و انداختن
تمام تقصیرها
گردن ژن، محیط
و اتفاقات
تصادفی زندگی؛
یک سوال از
خودت بپرس و
منصفانه جواب
بده. واقعا؛
با کارهایی که
کردی، و
کارهایی که میتوانستی
بکنی و نکردی،
و آن طرز فکر،
انتظار نتیجهای
غیر از این
داشتی؟
3 نظر:
D: سوال واقعا خوبی بود...
البته به شخصه من این دغدغه رو ندارم که بعد از یه اتفاق بد اون رو تقصیر کس یا چیز دیگه ای بندازم... همیشه هم جوری زندگی کردم که مطمئن بودم بهتر از اون ممکن نبوده D:
اما سوال خوبی بود چون مسیر خوبی رو نشون می داد..
وجدان هم یقه ی آدم را بدجوری می چسبد
گاهی اوقات هم این ما را آزار می دهد که چرا من باید چنین اشتباهات مکرری را انجام دهم. از قدیم گفته اند: گندم از گندم بروید جو ز جو.
ارسال یک نظر
جهت نمایش صحیح آدرس سایتتان، حتما قبل از آدرس //:http را درج کنید.