احتمالا فیلم رونین را دیدهاید. فیلم با شرح معنی کلمهی رونین آغاز میشود:
«در ژاپن فئودال، طبقهی جنگجوی سامورائیها، قسم میخوردند که تا پای جان از ارباب خود محافظت کنند. سامورائیهایی که اربابشان کشته میشد باید ننگ بزرگی را تحمل میکردند، و مجبور بودند در کل کشور سرگردان شوند، تا کسی پیدا شود آنان را به عنوان شمشیرزن یا راهزن به خدمت بگیرد. به این جنگجویان بیارباب، دیگر سامورائی اطلاق نمیشد. آنان را با نام دیگری میشناختند. به این افراد میگفتند: رونین»
فیلم پر است از رونین؛ افرادی که برای نقشهی سرقت یک چمدان دور هم جمع میشوند. افرادی که سابقا برای کشوری جاسوسی میکردهاند، اما حالا ... دیگر کار نداشتند. افرادی که به هم خیانت میکردند و حاضر بودند همدیگر را بکشند و به هر قیمتی که شده چمدان دزدیده شده را به کسی بفروشند که قیمت بالاتری را پیشنهاد میدهد. حتی کارگردان فیلم هم یک رونین است. فیلمهای وی چند سال قبل از رونین، بیاستقبال بودند. اما او این بار با استفاده از چند ستارهی بزرگ سینما و داستان پر زد و خورد، مخاطب عام را جذب کرد.
در تعریف رونین، به جای سامورائی بگذارید انسان (هر انسانی) و به جای ارباب بگذارید اعتقادات، عقاید، ارزشها. وقتی اعتقادات یک فرد بمیرند، آن فرد دیگر اربابی ندارد؛ نه از شکستن میترسد، نه از شکسته شدن؛ نه از تحقیر کردن میترسد، و نه از تحقیر شدن؛ طرف ناحق را میگیرد اگر سود بیشتری به او برساند؛ برای منافعاش دست به هر کاری میزند؛ رونین میشود.
مدتی است آثار رونین شدن را در خودم میبینم. من از رونین بودن میترسم...