چهارشنبه، آذر ۰۷، ۱۳۸۶

انتقام

هر کس که یکیو از دست می‌ده احتیاج داره از یه نفر انتقامشو بگیره؛ اگه کسیو پیدا نکرد،‌ انتقامشو از خدا می‌گیره. اما در آفریقا،‌ در ماتوبو، [اعضای قبیله‌ی] «کو» معتقدن که تنها راه پایان دادن به سوگ، نجات یه زندگیه. موقعی که کسی به قتل می‌رسه، یه سال عزاداری به مراسمی ختم می‌شه، که ما بهش می‌گیم «محاکمه‌ی مرد در حال غرق شدن». شب تا صبح کنار رودخونه یه مهمونی برگزار می‌شه. سحرگاه، قاتلو می‌ذارن تو یه قایق. می‌برنش وسط آب و پرتش می‌کنن تو آب. دستاش بسته‌اس تا نتونه شنا کنه. اون وقت خونواده‌ی مقتول باید انتخاب کنن. می‌تونن بذارن اون غرق شه، یا که نجاتش بدن. افراد قبیله معتقدن که اگه خونواده‌ی مقتول اجازه بدن قاتل غرق شه، اون وقت به عدالت رسیده‌ان، اما بقیه‌ی عمرشونو در عزا به سر می‌برن. اما اگه نجاتش بدن، اگه بپذیرن که زندگی همیشه عادل نیست ... همون عمل می‌تونه غم‌شون رو از بین ببره. خون‌خواهی شکل سستی از عزاست.

پ.ن.

۱. متن فوق قسمتی از دیالوگ فیلم Interpreter است که این‌جا می‌توانید متن انگلیسی آن را ببینید.

۲. به قول بزرگی (احتمالا کاترین پاندر) ما قربانی قربانی‌ها هستیم.

شنبه، آبان ۱۹، ۱۳۸۶

نقاش و نقاشی ۲

تا به حال شده از دیدن خلاقیت و ذهن باز یک نفر، از گوشه‌ی لک و لوچ‌تان، کف و خون سرازیر شود؟ آن هم کسی که فقط ۱۸ سال سن داشته باشد. قبلا درباره‌ی یکی از کارهای آلن بکر نوشته بودم؛ این‌جا. امروز متوجه شدم قسمت دوم نقاش و نقاشی‌ را هم خلق کرده و در صفحه‌اش گذاشته. وقتی دیدم، خواستم خدمتش شرف‌یاب شوم که فقط عرض کنم که:‌ «بابا، تو دیگه کی هستی...».

این اثر را می‌توانید در این صفحه ببینید و یا مستقیما از این‌جا دانلود کنید؛ حجمش ۱/۴ مگا بایت است. خودش می‌گوید ساختن‌اش ۵ ماه زمان برده...

شنبه، آبان ۱۲، ۱۳۸۶

دعای آرامش

خدایا،

آرامشی عطا کن،
تا بپذیرم آن‌چه را که نمی‌توانم تغییر بدهم
.

شهامتی،
که تغییر دهم آن‌چه را که می‌توانم
.

دانشی،
که تفاوت این دو را بدانم
.

مرا فهم ده،
تا متوقع نباشم، دنیا و مردمانش، مطابق میل من رفتار کنند
.