یکشنبه، اسفند ۲۰، ۱۳۸۵

صداها

همیشه اون صدایی که در درون، او را به راهی هدایت می کرد، وجدانش نبود؛ و او این را نمی دانست. فکر می کرد چون به این صدا عمل می کند، پس کاری که انجام می دهد صحیح است. فکر می کرد چون حرفهای این صدا ظاهری خدایی و اخلاقی دارند، پس حتما این صدا فرشته ایست که آمده او را از گمراهی نجات دهد. مغرورانه فریاد میزد: «با او حرف نزن، به او نگاه نکن، بپوشان، از آن ننوش، روزی سیصد بار این را بگو، این بازی حرام است...» و در تمام این مدت فکر می کرد شده است آلت حق. اما نمی دانست، درونش دو نفر صحبت می کردند، نه یکی. صدای این دو، درست مانند هم بود؛ غیر قابل تشخیص از یکدیگر. تنها یکی از آن دو وجدان یا همان فرشته درون بود ..... دیگری خود شیطان بود.

0 نظر:

ارسال یک نظر

جهت نمایش صحیح آدرس سایتتان، حتما قبل از آدرس //:http را درج کنید.