یکشنبه، آبان ۰۶، ۱۳۸۶

پاپیون

ای تبعیدی بی‌گناه، آن زمان که شیرجه‌ی جانانه‌ات را زدی، به غیر از «لویی دگا»ی ناامید که اندکی خیره ماند و خیلی زود رفت تا به روزمرگی‌اش برسد، تبعیدی دیگری نیز بالای صخره، مبهوت، ایستاده بود. کارها صورت دادی. با هر آن‌چه از جنس سرباز بود و موج و کوسه، جنگیدی. زنده ماندن یا مردن برایت مهم نبود، مهم آزادی بود. «دگا» کاری صورت نداد، چندان هم اندیشه نکرد. اما آن فرد سوم … آن تبعیدی دیگر، پس از شیرجه‌ات تا ساعت‌ها،‌ با حسرت، خیره به تو باقی ماند؛ دور شدنت را نگاه کرد،‌ تا در افق نقطه‌ای شدی. از سرباز نمی‌ترسید، که سرنیزه هیچ گاه مانع آزادگی نبوده. تمام ترسش از موج بود و کوسه. همان‌جا ماند و موج‌ها را نگاه کرد و شمرد مانند تو:‌ «امواج در هفت رشته می‌آیند…». آن فرد سوم، همان‌جا ماند، با «قصد دارم‌» ها زیست، و کاری صورت نداده … مرد.

پ.ن: قطعه‌ای از موسیقی متن فیلم پاپیون (۲ مگ)

3 نظر:

ناشناس :

نمی دونم تلویزیون ما کی می خواد بیخیال نمایش فیلم های تاریخ سینما بشه اما این لامذهب بعد شونصد بار هم ارزش دیدن داره من فکر می کنم این فیلم یه حرکت!!! عظیمی تو تاریخ سینما ایجاد کرد

ناشناس :

براه بادیه رفتن به از نشستن باطل-اگر مراد نیابم بقدر وسع بکوشم
این فیلم این بیتو در ذهن من تداعی می کنه خیلی وقته دوبار ندیدمش اگه گیر آوردی بدم نمی آد چند باره ببینمش

ناشناس :

yade khodam oftadam!!!

ارسال یک نظر

جهت نمایش صحیح آدرس سایتتان، حتما قبل از آدرس //:http را درج کنید.