‏نمایش پست‌ها با برچسب Viruses of the Mind. نمایش همه پست‌ها
‏نمایش پست‌ها با برچسب Viruses of the Mind. نمایش همه پست‌ها

دوشنبه، شهریور ۱۸، ۱۳۸۷

تعمیم‌ها همیشه اشتباه نیستند!

توضیحی در مورد این پست...

تعمیم‌ها همیشه اشتباه نیستند، بلکه با قاطعیت از وقوع چیزی خبر دادن اشتباه است. با تعمیم تنها می‌توان احتمال وقوع چیزی را پیش‌بینی کرد، با این شرط که این احتمال نه صفر درصد باشد و نه صد درصد. مثلا اگر ده بار با پای آسیب دیده در یک مسابقه‌ی دو شرکت کردی و هر ده بار آخر شدی، احتمالا مادامی که فکری به حال پای آسیب دیده‌ات نکنی دفعه‌ی بعد هم آخر می‌شوی؛ اما در این مورد نمی‌شود (و نباید) با قاطعیت صحبت کرد. مثلا شاید دفعه‌ی یازدهم یک نفر در مسابقات شرکت کند که وضع پایش از تو بدتر باشد و تو یکی مانده به آخر شوی.

در واقع قبلا تعمیم احتمالی بود در بازه‌ی بسته‌ی صفر و یک. با این طرز فکر قرار است احتمالی باشد در بازه‌ی باز صفر و یک. تفاوت این دو بازه یک اپسیلون است. همین یک اپسیلون یک ویروس ذهنی در خود جای داده است که اگر از بین برود بهبود خوبی در طرز فکر و کیفیت تصمیم گیری‌های ما دارد. ولی برای ایجاد همین یک اپسیلون تغییر در طرز فکر چقدر زحمت باید کشید...

 

دوشنبه، تیر ۱۷، ۱۳۸۷

ذهن‌های ویروسی و ویروس‌های ذهنی

ذهن نیز می‌تواند ویروسی شود، ویروس‌هایش هم کم نیستند. در واقع شاید کمتر ذهنی را پیدا کنید که از میان این همه ویروس به حداقل یکی از آن‌ها مبتلا نباشد. این ویروس‌ها یک دانه‌اش هم می‌تواند زندگی‌ات را خراب کند، یا آرزوهایت را عوض کند یا تو را در رسیدن به اهدافت ناتوان کند. اما وقتی به چندتا از این‌ها مبتلا باشی می‌تواند به کلی فلج‌ات کند. افسار ذهنت را در اختیار بگیرد و به هر جا که آرزوهایت در آن بی‌جان‌تر می‌شوند پرتت کند تا این که بمیری در حالی که هنوز نفس می‌کشی. باید آن بیگانه‌ی سیاه‌پوشی که سکان ذهنت را ربوده از پای در بیاوری. برای این‌کار احتیاج به یک آنتی‌ویروس ذهنی داری. آنتی‌ویروس ذهنی چیزی نیست جز «آگاهی».

مثلا یکی از انواع ویروس‌ها افکار خودآیند منفی هستند، که این‌جا می‌توان با آن‌ها آشنا شد. به نظر می‌آید نام‌شان واضح باشد، افکار منفی‌ای که به طور غیر ارادی و اتوماتیک به ذهن خطور می‌کنند. خیلی از «بایدها» و «نبایدها»، خیلی از تعمیم‌ها و سیاه و سفید دیدن‌ها جزو آن‌ها هستند. شاید مثال‌هایی که در متن زده ملموس نباشد، یا از حقایق زندگی امروزی ما دور باشد؛ اما دسته‌بندی‌ها اون‌قدر واضح هستند که ما خود بتوانیم مثال‌‌های خوبی بزنیم.

خودم برای شروع نیاز دارم با «تعمیم» مبارزه کنم. از استفاده نکردن از قیدهای «هیچ» و «همه» و «همیشه» و «هرگز». می‌خواهم صفر و یک نبینم بلکه همه‌چیز را بین صفر و یک ببینم. در مورد یک واقعه‌ی بد، به طور کامل مقصر نیستم، و به طور کامل بی‌گناه نیز نیستم. اطرافیانم صد در صد بد نیستند و صد در صد فرشته هم نیستند؛ چیزی مابین این دو. هر چه که باشند، همواره می‌توان از آن‌ها آموخت.

 

گفتاورد:

تمامی تعمیم‌ها نادرست‌اند، به انضمام همین تعمیم.

مارک تواین